ادامه از قبل
پزشکی
ایرانیان آنان چنین می پنداشتند که شیطان 999،99 بیماری بوجود می آورد، و هر یک از آنها را باید به وسیلة مخلوطی از سحر و جادو و مراعات قواعد بهداشت درمان کنند.
درمعالجة بیماران، توجه به ادعیه و اوراد بیشاز توجه به دارو بود، به این اعتبار که تعویذ و ورد، اگرسود نداشته باشد، بیزیان است و مریض را نمی کشد، و دربارة داروها نمی توان چنین گفت.
باوجوداین، در آن هنگام که ثروت پارس زیاد شد، فن پزشکی غیر دینی رواجپیدا کرد؛ چنان بود که، درزمان اردشیر دوم، سازمان منظمی برای پزشکان و جراحان پیدا شد؛ مزد آنان را قانون، مطابق مقام اجتماعی بیماران، تعیین کرد - این کاری بود که قانون حموربی نیز پیش از آن کرده بود.
علمایدینی را می بایستی برایگان معالجه کنند؛ درست ھمان گونه که در میان ما معمول است، پزشکان تازه کار حرفة خود را با معالجة کافران و بیگانگان آغاز می کردند، چه هر پزشکی، در آغاز کار خود، ناچار بود یک یا دو سال برروی مهاجران آزمایش کنند. نخست یک دؤپرست را جراحی می کردند؛ اگر او بمیرد، دؤپرست دوم را جراحی کند؛ اگر او ھم بمیرد، دؤپرست سوم را جراحی کند؛ اگر او هم بمیرد، آن که]می خواهد پزشک بشود[ ابدالآباد ناقابل ] کار پزشکی[ است. پس از آنکه ]ناقابل کار پزشکی شد[ نباید به مزداپرست دوا بدهد، نباید مزداپرست را جراحی کند، و نباید مزداپرست را در جراحی زخم کند؛ پس اگر به مزداپرست دوا دهد، و اگر مزداپست راجراحی کند؛ و اگر مزداپرست را جراحی کرده، زخم کند، مجازاتش ]ھمان مجازات [ کسی است که عمداً به کسی زخم وارد آورد. کسی که ]می خواهد پزشک بشود[ یک دؤپرست را جراحی کند، و او ] مریض[ خوب شود،و او دؤپرست دوم را جراحی کند، و او ] مریض[ خوب شود، و او دؤپرست سوم را جراحی کند، و او ] مریض[ خوب شود، پس آزموده است تا ابدالآباد. پس از ]پزشک شدن[ به خواهش خود می تواند به مزداپرست دوا دهد، وبه خواهش می تواند مزداپرست را
جراحی کند.
پارسیان همچنین ھمت خود رامتوجه برپا ساختن کاخ شاهنشاهی خویش کرده بودند،واز بزرکترین کاخها را در جهان بوجود آوردند.(53)
لقمان حکیم
بر پایه برخی اسناد تاریخی ،بلاد شام ،محل زندگی ونشو ونمای لقمان بوده است .برخی عقیده دارند که لقمان ،اهل آسیای صغیربوده ودر دهکده ای موسوم به آموریوم دیده به جهان گشوده است .البته باید به این نکته توجه کرد که شام منطقه ای وسیع بوده است
1-درگذشته تاریخ ،شام،نام منطقه وسیعی شامل اردن ،سوریه ،لبنان وفلسطین خطی بوده است
2-آسیای صغیر تا چند دهه پیش به آناتولی معروف بود ودرعرف جغرافی دانان مسلمان (لغت نامه دهخدا)به روم شهرت داشت که (مقصود همان روم شرقی یا بیزانس است)واکنون ترکیه نامیده می شود
3-شهری در انتهای خلیج عقبه در کشور اردن ،بر ساحل شمالی ترین نقطه دریای سرخ ساخته شده است .(54)
محدث قمی گوید:گفته شده :بطلیموس ،شاگرد جالینوس ووی شاگرد بلیناس واو شاگرد ارسطو واین یکی شاگرد افلاطون وافلاطون شاگرد سقراط واو شاگرد بقراط وبقراط شاگرد جاماسب واو شاگرد اخو گشتاسب ووی از شاگردان لقمان حکیم بوده است .همانند فیثاغورث ،حکیم پر آوازه (55)
حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده ،فیثاغورث (حکیم یونانی لبنانی الاصل )وجاماسب (حکیم ایران باستان)را از شاگردان لقمان حکیم دانسته است.همچنین گفته شده که انباذقلس ،حکیم معروف یونانی ،حکمت را در شام از لقمان فرا گرفت وبه یونان برد .(56)
تمدن اروپایی
دومین گروه تمدن ها در مدیترانه ظهور یافت ،همچنانکه قبلا نخستین گروه در امتداد رودهای مصر وبین النهرین وهند به بار آمد(57) از بنیادهای اصلی تمدن اروپای غربی وپیشینه اش در مصر وبین النهرین است اما ممکن نیست بتوان فهمید مخترع ابزارهای باستانی مانند چرخ کوزه گری ،مته کمانیوارابه جنگی چه کسانی بوده اند حتی در روزگار نوین وبا این همه نوشته ها یافتن نام مخترعان بسیاری از اختراع هایی که در زندگی روزانه با انها سرو کار داریم دشوار است(58) تمدن کرتی که اکنون گاهواره تمدن غرب به حساب می آید ریشه های تمدن شرقی در آن مشهود است.زبان کرت زبانی است که به کلی با زبان یونانی فرق دارد واز لحاظ صدا به زبان مصری وقبرسی وحتی گویش های اتا طولی خاور نزدیک می ماند کرتیان در آغاز به نوعی تصویر نگاری می پردازند ولی در حدود 1800 ق م تصاویر را مختصر می کنند ونوعی کتاب فعلی که تقریبا نود علامت است به وجود میاورند.دو قرن بعد خط دیگری ترتیب می دهند که اکثر حرفهای آن به الفبای فینیقی شبیه است .(59) فرانسویان عصر ما از نوادگان مردمی هستند که از عصر پارینه سنگی ونوسنگی در خاک کشور فرانسه می فرستند وبا تازه واردانی چون یونا نیها لاتینها وژرمن ها آمیخته شدند .عموما با آنکه فرانسویان را از نژاد لاتینی می دانند اما این واقعیت به خوبی آشکار است که خون لاتینی نسبتا کمی در رگ فرانسوی جاری است.(60)
نتیجه:
آنچه از تحقیق حاضر به دست می آید این است که در کمال کوتاهی غربیان در نسبت دادن ریشه تمدنی به مشرق زمین سهم آسیای غربی و خاورمیانه در پیدایش و رشد و شکوفایی تمدن غرب بی نظیر است آنچه که اکنون در جهان با نام تمدن غربی معروف است چیزی نیست مگر کوچ مشرق زمینیان و مکان سکونت ساختن این سرزمینها این مردم به همراه خود مقداری از دانش ،هنر،فلسفه،نجوم،ریاضات و ... را باخود به این سرزمینها بردند و با ارتباط مداوم با مشرق زمین زمینه رشد و باروری آن را بیش از پیش بیشتر مشهود ساختند و در کنار مردم مشرق زمین به رشد و باروری دستاوردهای مردم مشرق زمین پرداختند و نیز در تعدادی از این دستاوردها از ملل مشرق زمین جلو زدند اما باید توجه داشت که سرعت آنان در رشد تمدنی بواسطه عقب نگه داشتن ملل مشرق زمین و استعمار و استثمار آنان صورت گرفت چه اگر این اتفاق نمی افتاد مردم مشرق زمین که بیشینه تمدنی بیشتر و هوش و استعداد فراوان تر داشتند مطمئنا سریعتر به این دستاوردها دست می یافتند امام با این وجود هم اکنون ملتهایی در حال رشد سریع تمدنی می باشند که از آن جمله می توان به ایران،چین،روسیه،و ژاپن اشاره کرد که این نشان دهنده خود باوری و شناخت خود است و دیری نخواهد پایید که فرهنگهای غربی در فرهنگهای شرقی ذوب خواهند گردید.
یادداشتها:
1. لوکاس، هنری استیون، تاریخ تمدن، عبدالحسین آذرنگ، ویرایش2، تهران، سخن، 1382، ج1، ص20-19
2. همان، ص37
3. همان، ص37-39
4. همان،ص33
5. همان،ص23
6. همان،ص32
7. همان،ص54
8. دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن ویل دورانت، امیر حسین آریان پور،پاشایی،آرام، چاپ6، تهران،نشر علمی و فرهنگی، 1378، ج1،ص112
9. همان،ج1ص130
10. همان،ج1 ص114
11. همان،ج1 ص115
12. همان،ج1 ص117
13. همان،ج1ص124
14. همان،ج1 ص128
15. همان،ج1ص124
16. همان،ج1 ص125
17. همان،ج1،ص123
18. همان،ج1،ص121
19. همان،ج1،ص122
20. همان،ج1،ص121
21. همان،ج1 ص 123
22. همان،ج1 ص124
23. همان،ج1 ص120-121
24. همان،ج1ص112
25. همان،ج1 ص 112
26. همان،ج1 ص 113
27. همان،ج1 ص229
28. همان،ج1 ص235
29. همان،ص 236-237
30. همان،ج1 ص 252
31. همان،ج1ص254
32. همان،ج1 ص262
33. همان،ج1ص 278
34. همان،جلد1ص 286
35. همان،ج1 ص131
36. همان،ج1 ص131
37. همان،ج1 ص154
38. همان،ج1 ص157
39. همان،ج1 ص161
40. همان،ج1 ص161
41. همان،ج1 ص165
42. همان،ج1 ص168
43. همان،ج 1 ص169
44. همان،ج1 ص171
45. همان،ج 1 ص173
46. همان،ج1 ص177
47. همان،ص181
48. همان،ج1ص 183
49. همان،ج1ص 200
50. همان،ج1 ص205
51. مدنی، سید جلال الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1386، ج1، ص151
52. دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن ج 1ص 396
53. همان،ج1 ص418
54. محمدی ری شهری، محمد، حکمت نامه لقمان، با همکاری(مهدی غلامعلی،جعفر آریانی)، قم، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، 1386، ص22
55. همان،ص24 و (الکنی والالقاب :ج2ص74)
56. همان،ص23
57. دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن ج2ص 3
58. لوکاس، هنری استیون، تاریخ تمدن، عبدالحسین آذرنگ، ج1، ص22
59. دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن ج2ص 12
60. لوکاس، هنری استیون، تاریخ تمدن، عبدالحسین آذرنگ، ج1، ص32
[ یکشنبه 92/8/19 ] [ 12:49 صبح ] [ جلال ]